کیمیای یازده ماهه و یه عالمه شیطنت
وروجک ناقلای مامان انقدر شیطون و کنجکاو شدی که من تمام وقت روز رو باید با تو فرشته کوچولوی خودم سر کنم ....در عین حال خیلی بانمک و خوردنی شدی...هزار ماشالله از شیطنت هات بگم که هر روز صبح زود بیدار میشی و هنوز چشم وا نکرده راه میافتی ...منم به دنبالت از خواب ناز پا میشم و قربون صدقت میرم و تو هم با همون نگاهای خوشگل پر از شیطنتت منو نگاه میکنی و میخندی... همیشه باید بین مبل ها و جاهای تنگ پیدات کنم....میری قایم میشی و کلت رو میاری بیرون و دالی میکنی و میخندی...منم برات غش میکنم عزیزم... خیلی خوب قر میدی و با هر اهنگ موزونی شروع میکنی به تکون دادن خودت و دس دسی کردن....قبلا دس دسی هات زیاد صدا نداشت و دستات رو از راه دو...
نویسنده :
مامان لیلا
9:47