كيميا كيميا ، تا این لحظه: 14 سال و 3 روز سن داره

قند عسل مامان و بابا

وروجک شیطون بلااااااااااااااااااااااااااااااا

1389/12/16 9:44
نویسنده : مامان لیلا
119 بازدید
اشتراک گذاری

این روزهای پایانی سال ١٣٨٩ منو یاد پارسال این موقع ها میندازه که ماه ٧ بارداری بودم و همچنان با یه شکم گنده میرفتم سر کار....ای خدا یادش به خیر....چه روزایی بود...روزایی پر از قشنگی....و روزهایی با ظعم مادرانه....

اون روزها لحظه شماری و روز شماری میکردم تا وروجکم زودتر بپره تو بغلم و من غرف بوسه اش کنم و تمام عشق و علاقه مادرانه ام رو به پاش بریزم ...چقدر هر روز  و هر شب باهاش عشق میکردم و شب و روزم رو همنفس باهاش میگذروندم...شده بود جزیی از خودم....بخشی از وجودم...بخشی که دلم نمیخواست ازم جدا بشه اما ار طرف دیگه دلم میخواست با در اغوش کشیدنش بیشتر از قبل حسش کنم...

اون روزها گذشت و الان کمتز از ٣ ماه تا اولین سالگرد تولد نفسم مونده...

حالا دراین روزای پایانی سال  به عشق این شیطون کوچولو خونه تکونی میکنم ...براش لباس عیدم میخرم....کفش کوچولوی سفید دخترونه میخرم که قبل ها همیشه با یه دنیا عشق بهشون نگاه میکردم و ارزو میکردم تا یه روز برای دخترم بخرم...گل سر و تل میخرم....دستبند طلای کوچولوش رو دستش میکنم ...خلاصه عروسک بازی میکنم...اونم با تمام عشق ماردانه ام...

خدای من جدا قابل وصف نیست که چقدر دوسش دارم و چقدر میخوامش...

کوچولوی شیطون بلای ما این روزها در استانه ١٠ ماهگیه....

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)