6 ماهگی گل دختر من و باباش
مثل برق وباد گذشت و تو در آستانه ۶ ماهگی هستی... امشب آخرین شب ماه ششم زندگیته و از فردا وارد هفتمین ماه زندگیت میشی قشنگم... خیلی خیلی بزرگ شدی و هزار ماشالله بانمک و خوردنی.... این روزا پاهاتو کشف کردی...میگیریشون و میاری بالا و نگاشون میکنی اما هنوز کشف نگردی که میتونی بخوریشون.... نگاهای نافذ و قشنگت کنجکاو شده و همش در حال دیدن دور و برت هستی.... مامان و بابا رو کامل شناختی و با وروجک بازی هات دل من و بابا رو میبری قند عسلم... یه بازی که جدیدا یاد گرفتی اینکه رواندازتو پیدا میکنی و میکشی رو سرت و بعد با شطونی دست و پا میزنی...وقتی میام سراغت که از رو سرت برش دارم یه خنده شیطونی تحویل مامان میدی وروجکم.... غلت زدن هات ...
نویسنده :
مامان لیلا
9:12