كيميا كيميا ، تا این لحظه: 14 سال و 2 روز سن داره

قند عسل مامان و بابا

مسافرت بابایی مهربون و دومین مهمونی نی نی سایتیمون

1389/10/30 9:20
نویسنده : مامان لیلا
133 بازدید
اشتراک گذاری

کیمیای قشنگم دختر شیطون بلای من این هفته بابای مهربونت رفته بود سفر و من و تو تنها بودیم ....به امید خدا فردا برمیگرده و یه دنیا سوغاتی برات میاره....الان حتما حسابی دلش برای کیمیا و ومامان کیمیا تنگ شده....بابایی مهربون زود بیا پیشمون که من و دخترت بیصبرانه منتظرت هستیم....

از شبی که بابا رفت من و تو هم تو خونه نموندیم و هر شب رو یه جا رفتیم تا جای خالیشو کمتر حس کنیم عزیزم....شب اول خونه خاله بزرگه(خاله مامان)رفتیم و کلی بهمون خوش گذشت....تو هم کاملا فهمیده بودی که اومدیم مهمونی و یه جور خاصی ذوق میکردی....جالب اینجا بود که تا خاله رو دیدی با یه ذوق خاصی خودتو انداختی تو بغلش...من و خاله خیلی خوشمون اومد...آخه تو بغل هیچکی اینطوری نمیپریدی!بعدم خودتو واسه خاله لوس کرده بودی و چسبیده بودی بهش....

دیروز هم که رفتیم خونه خاله سارا (دوست خوب نی نی سایتی ام)من و زری و سارا و ازاده با نی نی های گلمون....جمع دوستانه خیلی خوبی بود و با پذیرایی گرم و بسیار مفصل خاله سارا بهمون بینهایت خوش گذشت....دستش درد نکنه....شمای وروجک هم حسابی باز کردی و با حلما و متین و محمد سبحام حسابی حونه خاله رو به هم ریختین!

امروزم که قرار چکاپ ٨ ماهگی داری و من منتظرم تا از خواب بیدار بشی و بریم دکتر ...بعدشم بریم خونه مامانی و باباجونی....

فردا هم به امیدخدا بابا پرواز داره و ان شالله صبح شنبه پیشمونه ...هورااااااااااااااااا

شیطون بلای مامان روز به روز کارای جدیدتر و بیشتری یاد میگیره...جدیدا از یه جا میگیره و سعی میکنه رو چاهاش وایسه...اول رو زانوهاش بلند میشه و بعد تلاش میکنه وایشه که تا حالا نشده..البته اگه من یه کوچولو کمکش کنم سریع وایمیسته...

سرعت چهار دست و پا رفتنش بیشتر شده و سریع خودشو میرسونه جایی که میخواد!من و  باباش هم به دنبالش...وروجک وقتی میفهمه دنبالشیم با شیطنت میخنده ...نگاهای اون چشمای خوشگلت حسابی کنجکاو و با معنا شده...به همه چیز و همه کس دقت میکنه و ادم های مختلف رو میخواد بشناسه....و اشیا مختلف رو هم کامل بررسی میکنه....موقعی که از یه اسباب بازی یا یه وسیله ای که برای بازی بهش میدم خوشش میاد موقع بازی باهاش میزنه زیر اواز و بلند بلند میخونه ...

علاقه خاصی به بچه ها و صداهای بچگونه داره...تا تلویزیون یه بچه نشون میده یا صدای یه بچه رو میشنوه فوری سرشو برمیگردونه به اون سمت و میخنده....

برنامه پنگول رو خیلی دوست داره و تا تیتراژش میاد چشم میدوزه به تلویزیون...رنگای شاد رو خیلی دوست داره...همینطور آهنگای شاد رو...با لذت خاصی گوش میده و میخنده...قربونت بشم نفس مامان...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)