دخملمون سه ساله شد
عزیز دل مامان این روزا خیلی روزای خوب و قشنگی رو به یاد من و بابایی میاره...روزایی که تو به زندگیمون پا گذاشتی و حس قشنگ مامان و بابا شدن رو به ما بخشیدی عزیزم... روزایی که زود از پی هم گذشت و گذشت و شما وارد چهارمین سال زندگیت شدی و روز به روز به شیرین زبونی هات و مهربونی هات ما رو بیشتر غرق لذت میکنی...روزایی که صبح ها به عشق تو از خواب پا میشم و شباش به عشق تو به رختخواب میرم ....روزایی که دست تو دست من هر روز صبح میریم مهد کودک و شما از من جدا میشی و میری پیش دوستات ولی وقتی میام دنبالت نمیدونمی چطوری بپری تو بغلم و اگه یه لحظه سرم جایی گرم باشه گریه ات میره هوا و من باز میفهمم که این منم که آرام بخش وجود کوچولوی تو ام .....
نویسنده :
مامان لیلا
23:30