به بهانه تولد بهترینم
عزیزم بهترینم حمیدم
امروز با اینکه چند روزی از تولدت میگذره اما میخوام به بهانه تولدت که برام قشنگترین روز دنیاست تو وبلاگ دختر نازمون بنویسم....این بار برای تو که عزیزمی و بهترین پدر دنیا....
مهربونم میخوام برات از آرزوی های سال پیشم بنویسم...اینکه آرزو میکردم چشمای ناز دخترمون به باباش شبیه باشه....تا هم زیبایی مژه های بلندت و نگاهای نافذ و دوست داشتنی تو رو که با نگاه اول قلبمو لرزوند، به ارث ببره و هم پاکی و نجابتش رو....و حالا اون آرزو روز به روز و لحظه به لحظه بیشتر برآورده میشه....از همون لحظه تولد کیمیا چشمای پاک و معصومی به قشنگی چشمای باباش داشت و این شباهت روز به روز بیشتر میشه...
آره عزیزم، چشمای ناز دخملمون به کشیدگی چشمای قشنگ باباشه ...به زیبایی و پاکی چشمای تو و مژه هایی بس بلندو کشیده که البته چون هنوز کوچولو هستن به پای مژه های تو نمیرسه...و من نگاه نافذ و پر از شیطنت تو رو تو نگاه دخترمون میبینم و خدا رو به خاطر این شباهت بینظیر شکر می کنم...
عزیزم ...بهترین همسر دنیاو بینظیرترین بابای دنیا....از خدا می خوام که تو بهترینم همیشه سالم وسرحال باشی و سایه ات بالای سر من و دخمل قشنگمون باشه....