كيميا كيميا ، تا این لحظه: 14 سال و 2 روز سن داره

قند عسل مامان و بابا

آخرین ماه پاییز امسال و یه عالمه دلتنگی

پاییز امسال هم به سرعت سپری شد و داریم وارد اخرین فصل امسال میشیم خانوم کوچولوی ما دیگه برای خودش کلی بزرگ شده و روز به روز عسل تر  وشیرین زبون تر میشه و خوردنی تر از قبل...اونقدر برای من و باباش دلبری میکنه که گاهی میخوام درسته قورتش بدم... عزیز دل مامان ،نفسم،عسلم،امیدم،زندگی ام چند وقتیه نرسیدم برات بنویسم ...مامان یه مدتی درگیر دکتر رفتن بود که با اینکه میخواستم ازت پنهونش کنم ولی کاملا بو برده بودی و بعدش هم که مامان یه عمل کوچولو داشت و بازم نشد که کامل ازت مخفی کنم و تازه فهمیدم که دخترم چقدر احساساتی،صبور و عاقل شده ....چقدر قشنگ با این ماجرا کنار اومدی و با اینکه برات سخت بود ولی ذره ای خودتو بقیه رو اذیت نکردی ....خلاصه ...
27 آذر 1392

روز کودک سال 92 و دخمل کوچولوی ما

امروز 16 مهر ماهه و روز جهانی کودک..کودکم این روزهای ناب کودکی ات را دوست دارم و با تو شادم و میخندم ...امیدوارم روزای کودکانه ات همیشه همینطور شاد و ناب و دوست داشتنی باشه درست مثل خودت و قلبت و روحت مملو از شادی و ارامش وارد دوران های بعدی زندگی ات بشه عزیز دلم...دوست دارم قد همه خوبی ها و مهربونی هات که بهم انگیزه و امید زندگی و شادی میده دخترکم... روزی که هیچ وقت یادم نمیره روزی بود که مامان یه کم بیحوصله بود و شما اینو فهمیدی و دایم دور و برم میچرخیدی و میگفتی مامان دوست دارم..مامان غصه نخور...مامان جونم چرا ناراحتی؟مامان بوست کردم خوب بشی....و هزاران محبت دیگه که نثارم کردی و منم غرق لذت از داشتنت... لغت های بامزه ای که به کار میبر...
16 مهر 1392

روز آخر تابستون 92 و یه عالمه خاطره قشنگ

امروز اخرین روز شهریور ماه ٩٢ هستش و ٦ ماه سال به همین زودی گذشت و رفت و برامون فقط خاطره ای از روزهای بلندش و شب های کوتاهش به جا گذاشت ...روزایی که شاهد بزرگ شدن لحظه به لحظه دخترم هستیم و باهاش میخندیم و باهاش زندگی رو نفس میکشیم...روزایی که سه سالگی ات رو پشت سر میذاری و دیگه هرگز تکرار نخواهد شد...گل زیبای من ،دختر قشنگم آروزی من لبخند همیشگی تو و سلامتی و موفقیت توست ...چیزی که هر لحظه و هر دقیقه از خدای خودم میخواهم...خوشبختی ات را عزیز دل مادر روزهای تابستانه امسال ما هم به تفریح و بازی و مهد رفتن و پارک رفتن و استخر رفتن خلاصه شده بود و نمیفهمیدیم کی شب به روز و روز به شب میرسه ...دختر مهربون دوست داشتنی من امسال به طور ...
31 شهريور 1392

پارک پرندگان

درست قبل ماه رمضون امسال یعنی تو اوایل  تیرماه رفتیم پارک پرندگان تهران که مدت ها بود تعریفشو شنیده بودیم و خیلی وقت بود که دلمون میخواست کیمیا رو ببریم تا اونجا رو ببینه ...این بود که طرفای صبح از خونه در اومدیم و مسیر زیادی رو پشت سر گذاشتیم تا رسیدیم به پارک لویزان ....خلاصه ماشین رو پارک کردیم و پیاده راه افتادیم تو مسیری که با تابلو علامت گذاری شده بود تا رسیدم به ورودی اش ....٣ تا بلیط خریدیم که برای دخملی نصف قیمت بود و رفتیم داخل...مسیری رو باید پیاده میرفتیم تا به ورودی اصلی باغ برسیم که اونجا این عکسای خوشگل رو گرفتیم....   کیمیا در بدو ورود       گل زیبای من در میان گلها &nbs...
31 شهريور 1392

شیرین عسل

دخمل خوشگلم اومدم تا یه پست از شیرین عسلم بذارم...از حرفای بامزه ات که بهم یاداوری میکنه تو هنوز یه دخمل کوچولویی و نباید توقع زیاد ازت داشته باشم برگ گلم... این روزا تازه وارد چهارمین سال زندگیت شدی و میدونم که اقتضای این سن کمی لجبازی و حرف گوش نکردن و شیطنت های کودکانه است اما بازم خیلی وقتا من و بابا از اینکه با هیچ ترفندی حرف گوش نمیدی ناراحت میشیم و باهات قهر میکنیم تا شاید یه کم تاثیر روت داشته باشه....یه بار قبل از بیرون رفتن حسابی اذیت کرده بودی و منم به اصطلاح باهات قهر کردم و گفتم وقتی شما حرف مامانی رو گوش نمیدی پس منم حرف شما رو گوش نمیدم...خلاصه سوار ماشین شدیم و رفتیم شهروند برای خرید...اونجا موقع پیاده شدن ار ماشین خیلی مظل...
16 تير 1392

تابستون 92 , بازی و همش بازی

دختر قشنگم این روزا وارد تابستون شدیم و هوا هم خیلی خیلی گرم شده ...اما از شیطنت و انرژی فوق العاده ات کم نمیشه و همش در حال بازی و شیطنت هستی...روزا که میری مهد و تا ظهر کلی بازی میکنی و چیزای جدید یاد میگیری...عصر ها هم خیلی از روزا میریم بیرون تا بازی کنی...تازگی دوچرخه سواری رو یاد گرفتی ...اونم با دوچرخه ندا (دختر خاله ات)البته با کمکی هاش..اگه ببینیم همینطور علاقه نشون میدی بزرگتر که شدی یه خوشگلشو برات میخریم عزیزم دلم...این عکسای اولین روز دوچرخه سواری ات : سبزه بامزه ای که تو مهد سبز کردی : اینم عکسای روزی که با هستی ناز و مامان گلش رفتیم بازارچه پاسارگاد و شما رو دوقلو کرده بودیم که خیلی بامزه شده بودین و حسابی...
7 تير 1392