كيميا كيميا ، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 20 روز سن داره

قند عسل مامان و بابا

آخرین ماه پاییز امسال و یه عالمه دلتنگی

1392/9/27 23:51
نویسنده : مامان لیلا
790 بازدید
اشتراک گذاری

پاییز امسال هم به سرعت سپری شد و داریم وارد اخرین فصل امسال میشیم

خانوم کوچولوی ما دیگه برای خودش کلی بزرگ شده و روز به روز عسل تر  وشیرین زبون تر میشه و خوردنی تر از قبل...اونقدر برای من و باباش دلبری میکنه که گاهی میخوام درسته قورتش بدم...

عزیز دل مامان ،نفسم،عسلم،امیدم،زندگی ام

چند وقتیه نرسیدم برات بنویسم ...مامان یه مدتی درگیر دکتر رفتن بود که با اینکه میخواستم ازت پنهونش کنم ولی کاملا بو برده بودی و بعدش هم که مامان یه عمل کوچولو داشت و بازم نشد که کامل ازت مخفی کنم و تازه فهمیدم که دخترم چقدر احساساتی،صبور و عاقل شده ....چقدر قشنگ با این ماجرا کنار اومدی و با اینکه برات سخت بود ولی ذره ای خودتو بقیه رو اذیت نکردی ....خلاصه هر چی بود به خیر گذشت و دوران نقاهتش هم با بودن تو و نفسهات در کنارم به سرعت سپری شد و الان دیگه خوب خوبم...

میدونی دخترم

تو تموم این روزا و لحظات سختی که پشت سر گذاشتم عشق تو و بودنت برام انگیزه ای بود برای جنگیدن با سختی های زندگی...با پستی و بلندی هایش که منو بابایی رو بد جوری تو سربالایی قرار داده بود ولی به راستی که بعد از هر سختی اسانیست و من باور دارم خدایی را که در همین نزدیکیست...و دیگه ما چه کاره ایم اخه ...

یه چیز دیگه رو هم فهمیدم و اون اینکه هر اتفاق ناگواری که منو نکشه ،منو تو زندگی مقاوم تر میکنه و این عین حقیقته عزیز دلم....

اره دختر گلم مامان خودشم باورش نمیشه که چقدر تو این سالها پخته تر  و صبورتر  شده و بودن تو چقدر انگیزه شده برام برای بودن ،برای مبارزه با همه سختی ها....

و من این روزای اخر پاییز رو شاد شاد با تو و بابا گذروندم ...قشنگترین لحظاتی که با هم داشتیم و این ازمایش خدای مهربونم  رو هم پشت سر گذاشتیم و حالا من ،تو و بابا بیشتر از قبل قدر هم رو میدونیم ....

 

 

 

چیپس و ماست موسیر خور قهار ما ...ای جوووونم

 

 

 

 

 

شیطنت های وروجک خونه ما

 

و بازی دومینو به سبک من و کیمیا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان سورنا
10 دی 92 8:51
چه پست خوب و با احساسی بود لیلا جون...چند باری خوندمش و کلی انرژی خوب گرفتم ازش...خوشحالم که سختیها رو پشت سر گذاشتین و تمام انگیزه ات وجود نازنین کیمیا بوده و حالا قدر همدیگه رو بیشتر میدونید......چی بهتر از این.....ایشالله بعد از این همیشه سالم و سلامت باشی.....عکسها هم خیلی بامزه بود...تازه تو عکسها میشه دید که بچه ها چقدر بزرگ شدن و قد کشیدن....ببوسش. ممنونم سمیه جون...خوشحالم که احساسم رو تونستم خوب منتقل کنم و چه خوب که انرژی خوب گرفتی...واقعا بعد از هر سختی اسانیست و خوب ادم بعد گذروندن سختی ها قدر اون ارامش و سلامتی رو بیشتر از قبل میدونه..خدا همه مریض ها رو شفا بده... برای عکسا هم راست میگی واقعا سرعت رشد و قد کشیدن وروجکا تو عکسا خیلی واضحتره... بازم ممنون
مامان الين
11 دی 92 8:41
خدا رو شكر انشاله كه هميشه سلامت باشيودر كنار هم خوش وروجك واقعا مهارت داره هااااا از طرز دست گرفتن چيپس مشخصه بگو آخه اون چادر سر كردن كجا و اون شلوارك پوشيدن كجا ؟؟؟؟ قرتي خانم ممنون منیره جون...منم برای شما ارزوی سلامتی دارم عزیزم برای چیپس هم واقعا گل گفتی...عاشق این جور هله هوله هاست...درست مثل مامانش...هاهاها شلوارک و چادر هم اره دیگه وروجک ما از اون مدلای قرتی محجبه است....هههه
مامان بیتا
17 فروردین 93 9:35
لیلا واقعا درسته هر سختی که آدم رو نکشه مقاوم ترش می کنه. امیدوارم که بعد از این سختی ها جای خودشون رو به آسایش و راحتی بدن و سربالایی ها رو پشت سر گذاشته باشین. هزار ماشالا کیمیا هم خیلی ملوسه با اون خنده های شیرینش ببوسش. من این پست رو قبلا هم خونده بودم ولی نم یدونم چرا پست نذاشتم شاید سایت مشکل داشته یا چیزی مشابه این. انشالا همیشه خوش و خرم باشید. ممنوم دوست خوب و مهربونم برای دعاهای خوب وقشنگت...در مورد کیمیا هم خیلی لطف داری عزیزم...