كيميا كيميا ، تا این لحظه: 14 سال و 2 روز سن داره

قند عسل مامان و بابا

اولین سفر دختر کوچولوی ما به خارج از کشور

1390/9/21 9:59
نویسنده : مامان لیلا
115 بازدید
اشتراک گذاری

وای که یه عالمه حرف دارم برای وروجکم که این روزا حسابی شیطون و بانمک تر شده

عزیزم دلم در آستانه 18 ماهگی با مامان و بابا اولین سفر خارج از کشورت رو تجربه کردی

رفتیم دبی و شما هم حسابی کیف کردی...کلا دخمل  پایه دردر رفتنه و همه جوره مامان و باباش رو همراهی میکنه...فقط تنها مشکل نشستن گل دخملی تو کالسکه بود که مامان طفلکی همش باید بغلش میکرد و بغل بابا جون هم که زیاد دوام نمیاورد...یکی هم که اشتهاش خیلی کم شده بود و غذاهای اونجا رو نمیپسندید....غذاش شده بود پن کیک درنا که از ایران برده بودم با شیر خشک و گاهی هم کیت کت و موقع ناهار هم فقط کمی سیب زمینی سرخ شده!!!!!!!!!!!!!!!!!

دخمل ناز ما تو همه روزهاس سفر مامان و باباش رو به خوبی همراهی کرد و اصلا بهانه گیری نکرد...وقتایی هم که خسته میشد و خوابش میگرفت همون جا تو بغل مامان میخوابید...

اولین روز رفتیم سیتی سنتر و از اونجا کلی خریدای قشنگ برای دخملی کردیم...کیمیا هم که کلی با مغازه های اسباب بازی فروشی اونجا کیف کرد...جلوشون وامیستاد و با اسباب بازی هایی که خودشون در اختیار بچه ها میذاشتم بازی میکرد...

روز دوم هم رفتیم گشت تور دور شهر دبی که حسابی خوش گذشت و همه جا رو دیدیم و کلی عکسای خوشگل گرفتیم...

روز سوم رفتیم امارات مال و کمی هم اونجا خرید کردیم تا ظهرش....عصر هم رفتیم سیتی سنتر که برای خرید بیشتر پسندیده بودیمش...

ناهار ها رو بیشتر تو مک دونالد سیتی سنتر میخوردیم ...که ساندویچ هاش معرکه بود و ما هم حسابی شکمو بازی در میاوردیم و چند تا چند تا میخوردیم...

کارفور سیتی سنتر هم که شبیه هایپر استار خودمونه ولی باکلاستر و شیکتر...دو بار هم اونجا چرخیدیم و هم عکس گرفتیم و هم خرید کردیم...

روز آخر هم که رفتیم پارک آبی وایلد وادی...یه مایو اسلامی برای خودم خریده بودم  و یه مایوی کوچولوی بانمک هم برای دختر خوشگلم...

کیمیا از همون اول که آب و استخرشو دید ذوق زده شد و سریع دویید طرف اب...خلاصه سه تایی حسابی آب بازی کردیم و با کیمیای کوچولو عکس هم گرفتیم...سرسره های ابیش هم که سرشار از هیجان بود و کلی مزه  داد...

بعدم که رفتیم فرودگاه و از فری شاپ خرید کردیم ...توی هواپیما هم قند عسلم خیلی اروم تو بغلم خوابید تا رسیدیم ایران....

این از سفر ما با کوچولوی یه سال و نیمه وروجکمون...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)