كيميا كيميا ، تا این لحظه: 14 سال و 3 روز سن داره

قند عسل مامان و بابا

روزهای پایانی 11 ماهگی

1390/2/20 9:49
نویسنده : مامان لیلا
78 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به روی ماه شیطون بلای مامان

 

این روزا اونقدر شیطون و وروجک شدی که من خیلی کم میرسم بیام نت و یا وبلاگتو آپ کنم !!!

از راه افتادنت بگم که همون روزهای آغاز ١١ ماهگی مستقل راه رفتن رو تجربه کردی

تا قبلش همیشه به کمک مامان یا بابا کل خونه رو میگشتی اما کم کم جرات بیشتری پیدا کردی  و چند قدم میرفتی....اما این روزها که به یکسالگیت نزدیک میشیم کاملا راه افتادی و به همه اتاقا سر میزنی و دیگه اصلا دوست نداری چهاردست و پا بری....از صبح که چشمای نازتو باز میکنی همش در حال فعالیت و جنب و جوشی

خیلی زیاد به من وابسته شدی و همش دوست داری کنارت باشم و باهات بازی کنم....منم در تمام مدتی که بیداری باهات عشق میکنم و عشق و عشق............

باورم نمیشه که ١ سال گذشت و تو کوچولوی فینگیل مامان و بابا واسه خودت خانومی شدی ....۵ شنبه قراره یه تولد خوشگل و مامانی برات بگیریم

الان یکی دو ماهه که همش دنبال تدارک تولدت هستم ...یه دامن توتو خیلی خوشگل برات درست کردم که قراره روز تولدت بپوشی....

 

چقدر خوشحالم که سالمی و سرحال ....عزیزم عشقم امیدم گل وجودم امیدوارم و از ته دل از خدا میخوام که سالهای سال تنت سالم و لبت خندون باشه و هر سال جشن تولدت رو جشن بگیریم و سال به سال بزرگ شدنت رو با دیگران سهیم کنیم....

قند عسل مامان سرگرمی این روزهای کودکانه ات یکی لپ تاب بابا و موبایل مامانه

 

یکی  هم کتاب هاتو خیلی دوست داری و ازشون خسته نمیشی...میشینی ورق میزنی و برای خودت کتاب میخونی و با صدای بلند ادای خوندن در میاری....

 اینم یه عکس از این روزهای ناب کودکانه ات:

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)